گونتر. بیان داشت که هر گونه تلاش برای تعریف دین، بیهوده است، زیرا که ادیان مختلفی وجود دارند و هیچ وجه جامعی بین آنها وجود ندارند. هر متدین به دینی باید بداند که قوای شناختی او در مواجه با قدرت برتر محدود است و باید به این ضعف خود پیببرد.
و در نهایت هم میتوانیم در حد وجود ناقص بشری خودمان، خدا را بفهمیم. اگر حقیقت خدا یک حقیقت کیهانی است نمیتواند در انحصار یک گروه خاص از مردم باشد.
گفتو گوی میان ادیان نمیتواند به دین واحد بینجامد. گفتو گو نقاط اختلاف و مشترک را شفافتر میکند که هر دو هم نشانه محدودیتهای انسانی ما است.
تنها راه این است که ما به صورت عملی خوب شویم و دیگران تحت تاثیر رفتار ما قرار گیرند. از طریق گفتو گو ما نمیتوانیم به واقعیات مشترک برسیم.
دکتر محمد محمدرضایی در جواب گونتر اظهار داشت که تعریف دین لازم و ضروری است و الا اگر محدوده دین مشخص نشود هر چیزی را میتوانیم دین خطاب کنیم. لذا دین پژوهان غربی نظیر ویلیام الستون و نینیان اسمارت سعی میکنند مولفههای دین ساز را مطرح نمایند. اگر فهم درستی از دین نداشته باشیم پس ما راجع به چه چیزی میخواهیم بحث کنیم. موضوع باید دقیقاً مشخص باشد. و ثانیاً این که باید با مسالمت آمیز با پیروان ادیان گفتوگوی کنیم سخن صحیحی است ولی لازمه آن این نیست که حقیقت و واقعیت یقینی وجود ندارد. اگر ما به امری قطع و یقین نداشته باشیم، ایمان ما به چه چیزی تعلق میگیرد. متعلق ایمان، امر یقینی و قطعی است و لازمه آن این است که ما خلاف آن دیدگاه را صحیح ندانیم والا قطع و یقیین معنا ندارد و اگر قطع و یقیین نباشد، ایمان معنا ندارد.
به لحاظ معرفت شناسی ما اعتقاد داریم که الان روز است و به این امر هم یقیین داریم و اعتقاد کسانی را که متعقدند الان شب است، قبول نداریم، ولی سعی میکنیم به صورت مسالمت آمیز با هم گفتوگو کنیم وبه نقاط مشترک برسیم.
بنابراین این گونه نیست که اعتقاد پیروان همه ادیان هر چند ناسازگار با هم، همه آنها صحیح باشند. مسلماً یکی از دو امر متضاد صحیح است ولی با گفتوگو سعی میکنیم به حقایق مشترک برسیم. و این که قوای معرفتی بشر ناقص است مانع از نیل به واقعیات و حقایق نیست. و نیز تنها راه گفتوگوی صحیح بین ادیان، الهیات عقلانی است، زیرا که عقل تنها ابزاری است که همه انسانها از آن برخورداند و این امر، مورد پذیرش اسلام نیز میباشد، زیرا اصول اعتقادی اسلام همه عقلانی است.
و نیز این که پیروان هر دینی تلاش کند اسوه عملی برای دیگران باشد، این نیر سخن درستی است. اسلام هم مروج و موید آن است چنانچه از معصومین (علیهم السلام) (امام صادق علیه السلام) نقل شده است که کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِکُمْ وَ لَا تَکُونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِکُمْ ولی این امر مانع از شناخت صحیح حقایق نیست اینها دو مقوله متفاوت هستند. و ما وظیفه داریم که به لحاظ عقلانی آنچه صحیح است بپذیریم.