دکتر محمد محمدرضایی
menusearch
mmrezai.ir

دومین پاسخ مکتوب دکتر محمد محمدرضایی

۱۳۹۷/۳/۲۳ چهارشنبه
دومین پاسخ مکتوب دکتر محمد محمدرضایی
دومین پاسخ مکتوب دکتر محمد محمدرضایی
دومین پاسخ مکتوب دکتر محمد محمدرضایی استاد فلسفه دین دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزوی (نماینده ایت الله العظمی سبحانی) به دعاوی دکتر محمد مجتهد شبستری استاد الهیات تطبیقی دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزوی(در باب دین و فرهنگ زمانه)

باسمه تعالی
همکار گرامی جناب آقای دکتر محمد مجتهد شبستری حضرت عالی در نوشته­ها و مقالات و کتاب­های خود بر آن هستید که قرآن کتاب قانون نیست و اصولاً دین با فرهنگ زمانه عجین است. و بسیاری از خطابات آن متوجه آن اجتماع خاص است، و اجتماع آن عصر هم زوال پیدا کرده است، در نتیجه آن خطابات برای اجتماعات کنونی ما، مناسب و سزاورا نیست و به تعبیر جناب­عالی در مقاله "مدعای فقیهان، مبنای علمی ندارد"، پیامبران و متون دینی، فرزندان عصر خویش­اند. و به تعبیری آموزه­ها، و اوامر و نواهی قرآن، مناسب عصر و زمان نزول وحی بوده است و برای ما انسان­ها در دنیای معاصر مفید و کارا نیست.
در ابتدا عین تعابیر جناب­عالی را مطرح و سپس آنها را در دو محور مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد.
  1. "این مدعا که در آیات قرآن حدود، قصاص، ارث، نکاح، طلاق، محاربه، جهاد، شوری، اطاعت از ولی الامر و مانند این­ها، قوانین حقوقی ابدی و تغییر ناپذیر الهی برای همه انسان­ها در همه عصرها بیان شده مبنای علمی ندارد و قرآن به آن معنا که فقیهان می­گویند کتاب قانون ابدی نیست."(شبستری، تنقیح محل نزاع با فقیهان، مدعای فقیهان مبنای علمی ندارد، 21/ بهمن/ 1392).
  2. "دوام اعتبار این اوامر و نواهی چه آن­ها را استمرار عرف بنامیم و چه قانون، دائر مدار دوام و استمرار آن مجتمع است. وقتی آن مجتمع انسانی با آن ویژگی­هایش از میان رفته باشد آن امر و نهی­ها یا قانون­ها هم در عالم اعتبار وجود ندارد. تردیدی نمی­توان کرد که آن مجتمع انسانی که مخاطب اوامر و نواهی آیات احکام اجتماعی سیاسی قرآن بود، سده­ها پیش از میان رفته است. در عصر حاضر آنچه در کشورهای اسلامی وجود دارد. جامعه­هایی هستند به کلی متفاوت از آن مجتمع مخاطب قرآن. امروز جامعه مصر یا ایران یا ترکیه یا اندونزی و یا... ادامه آن مجتمع مخاطب قرآن نیست. سخن گفتن از اینکه اوامر و نواهی اجتماعی – سیاسی خطاب شده به یک مجتمع معدوم، در عصر حاضر الزام­ها و تکلیف­هایی را متوجه مسلمان این جامعه­ها می­کند، سخنی است که تقریباً به بداهت باطل است."(همان، شماره 6).
جناب عالی نه تنها در مورد اوامر و نواهی قرآن معتقدید که آنها منسوخ شده­اند، بلکه در مورد الهیات و اعتقادات اسلامی نیز چنین اعتقاد دارید، و به صراحت اظهار می­دارید:
"الهیات امروز با الهیات پانصد سال پیش فرق می­کند." (شبستری، ایمان و آزادی، ص 117)؛ زیرا شما معتقدید که الهیات و عقاید دینی ریشه در تجربه دینی دارد و تجربه دینی انسان­ها در دو عصر، متفاوت، در نتیجه الهیات آنها متفاوت خواهد بود. (همان ص 136)
نقد و بررسی
این بیانات را در دو محور مورد نقد و بررسی قرار می­دهیم:1. در قالب لوازم این نظریه و 2.در قالب مبانی این نظریه.

متن کامل پاسخ را از اینجا دانلود کنید